웃♥... بهترین ها فقط و فقط در اینجا...♥유
•••GlaMor Rose•••
| ||
|
مداد رنگی ها از جعبه بیرون آمدند تا نقاشی ماندگار را رقم زنند همه مشغول بودند مداد سبز طبیعت را کشید . آبی دریا را خلق کرد و ... تنتصور همه این بود که او به هیچ دردی نمی خورد و کاری از دستش بر نمی اید . شب که شد مداد رنگی ها توی سیاهی شب گم شدند . مداد سفید تا صبح ماه کشید مهتاب کشید و انقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد صبح توی جعبه مداد رنگی . جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد ....
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: حرف های قشنگ، ، [ 30 / 6 / 1392
] [ 13:40 ] [ мõħáÐêšε ] |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |